پ.ن: حالا باز بعد از چهار سال میآیم و چشمم میخورد به این نوشته و فکر میکنم که بله، البته اما خب حالا چرا و هیچ خاطرم نمیآید که ابلهی بودم که علامت سوال بلد نبود.
قرار نیست هیچوقت با خودمان به صلح برسیم؟
دستکم خودمان خودمان را دوست داشته باشیم و این چوب دگنک قضاوت دیگران ساخته را بالای سر خودمان تکانتکان نگه نداریم؟
چرا دست از سر خودم برنمیدارم. چرا نمیهلم خودم را.
آرامش کجاست؟
پیش درآمد...برچسب : نویسنده : pishdaramado بازدید : 18
برچسب : لطفا,لطفا مزاحم نشوید,لطفا پسرای دهاتی, نویسنده : pishdaramado بازدید : 24
برچسب : این روزها,این روزها که میگذرد جور دیگرم,این روزها که میگذرد, نویسنده : pishdaramado بازدید : 17
برچسب : این روزها,این روزها که میگذرد جور دیگرم,این روزها که میگذرد, نویسنده : pishdaramado بازدید : 13
یک بخش ورودی پتوپهن و گلوگشاد و هرجایی دارد دل من که هر کس -و بسی ناکس- سرش را بیاندازد و بیایید تو، پذیراست. آماده وا دادن است و برده شدن توسط شخص شخیص ورودی.
دو قدم آنورتر همان دل اما لامذهب بیمروت چنان صفت و سخت است و چنان حریمدار و چنان نچسب که نلرزیده، هیچوقت.
آن بخش ورودی امروز، امشب، بهخاطر دو جمله، دو خط نیش بازش بسته نمیشود.
چقدر زود خر بشوام من! :)
پیش درآمد...برچسب : نویسنده : pishdaramado بازدید : 16
من که من باید بگردم از زیر دست و پای اینهمه روزمرگی کنسلکنندهی خمیازهآور، چیزکی در خور تماشا، حتی همان روزمرگی،از سنخ غیرکسالتبارش، بکشم بیرون.
پیش درآمد...برچسب : نویسنده : pishdaramado بازدید : 22
تلخیاش آن قسمت «نمیدانم» ماجراست که هربار در پاسخ کسی که میپرسد «آخه چی شد» باید بدهی. همان را هم رها کردهام؛ ندانستم و نمیدانم و نخواهم دانست چرا و مهم هم نیست دیگر حتی. ولی خب زخم است، درد هم که دیگر نکند، رد تلخی زخمی که خوردی، میماند.
پیش درآمد...
برچسب : نویسنده : pishdaramado بازدید : 22